معنی لاو

لاو
معادل ابجد

لاو در معادل ابجد

لاو
  • 37
حل جدول

لاو در حل جدول

فرهنگ معین

لاو در فرهنگ معین

  • (اِ. ) لو. ، به ~ دادن: مفت از چنگ دادن چیزی را. ، به ~ شدن: از دست رفتن، لو رفتن. توضیح بیشتر ...
  • (اِ. ) خاک سفیدی که آن را گلابه سازند و خانه را بدان سفید کنند. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

لاو در لغت نامه دهخدا

  • لاو. (اِ) خاک سفیدی را گویند که آن را گلابه سازند و خانه را بدان سفید کنند. (برهان). خاک سفیدی است که خانه بدان سپید کنند و غالب مردم در ایام بهار خانه های خود بدان صفا دادندی تا در دید و بازدید خانه سیاه و کهنه ننماید و آن را گلابه نیز گویند. (آنندراج):
    شود رواق سپهر از ظلام دوده ٔ شب
    چو کلبه های عجم شسته در ربیع از لاو.
    شیخ آذری.
    || لاوه. چالیک. چوبی باشد هر دو سر تیز بمقدار یک قبضه که طفلان بدان بازی کنند به این طریق که آن را بر زمین گذارند و چوبی بر سر آن زنند تا بر هوا جهد و در وقت فرو آمدن چوب را بر میان آن زنند تابه دور رود و آن را به عربی قله و چوبی را که بر آن زنند مقلاه خوانند. توضیح بیشتر ...
  • لاو. (اِ) لو.
    - به لاو دادن، لو دادن. بمفت از چنگ دادن: دریغا خان و مان و فرزندان خویش به لاو دادیم. (اسکندرنامه نسخه ٔ خطی آقای نفیسی). گفت ملک و پادشاهی اسکندر به آسانی گرفته بودم توبه لاو دادی و چون به لاو دادی او را به خانه ٔ خویش بردی و دختربه دو دادی. (اسکندرنامه نسخه ٔ خطی آقای نفیسی). گفت این زن نادان است نانیکو و پادشاهی بر لاو داد. (اسکندرنامه نسخه ٔ خطی نفیسی).
    - به لاو دادن کسی را، به لو دادن او را. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

لاو در فرهنگ عمید

  • گل ‌سفیدی که با آن دیوار خانه را سفید می‌کردند،
  • لابه
  • * به لاو دادن
    * به لاو دادن: (مصدر متعدی) [قدیمی] مفت از دست دادن چیزی، لو دادن،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

لاو در فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

لاو در فرهنگ فارسی هوشیار

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید