معادل ابجد
لار در معادل ابجد
لار
- 231
حل جدول
لار در حل جدول
لغت نامه دهخدا
لار در لغت نامه دهخدا
- لار. (اِ) گوشت آویزان زیر گلوی خروس که به عربی غَبب گویند. و از آن بز را که مانند دو گلوله ٔ دراز است دگلون [دکلان] گویند. (در تداول مردم خراسان. گناباد). زملتان. توضیح بیشتر ...
- لار. (اِخ) نام محلی هفت فرسخ و نیم میانه ٔ شمال و مغرب باشت. (فارسنامه ٔ ناصری). دهی از دهستان پشتکوه باشت و بابوئی بخش گچساران واقع در 76 هزارگزی شمال خاوری گچساران دارای یکصد تن سکنه. زبان اهالی فارسی لری. راه آن مالرو. محصول غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و حشم داری و صنایع دستی عبا و گلیم بافی است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6). توضیح بیشتر ...
-
لار. (اِخ) نام قصبه ای در فارس کنارراه جهرم به بستک میان دوراه نارنجی و خور. دارای پستخانه. مرکز ولایت لارستان فارس از شهرهای قدیم ایران و در اطراف آن خرابه ها و قلعه های قدیمی یافت شود که راجع به هریک از آنها افسانه هائی در میان مردم مشهور است. جمعیت آن پانزده هزار ولی سابقاً بسیار بیش از این بوده است و در حومه ٔ آن سی و هفت قریه باشد.
خواجه حافظ هنگامی که به دعوت محمود شاه بهمنی دکنی بسوی هند می رفت بین راه خود به خلیج فارس به قصبه ٔ لار رسید، یکی ازدوستان تهی دست خود را آنجا بدید و آنچه از نقدینه باقی داشت به او عطا کرد. توضیح بیشتر ...
- لار. (اِخ) (بخش. ) نام بخش مرکزی شهرستان لار و دهستان حومه ٔ بخش مزبور. حدود و مشخصات آن بقرار ذیل است: از شمال بخش جویم و بنارویه، از جنوب بخش بستک، از خاور شهرستان بندرعباس، از باختر شهرستان فیروزآباد. این بخش در قسمت شمالی شهرستان واقع است هوای آن گرم و خشک در تابستان بسیار گرم و در زمستان ملایم میباشد آب آن غیر از دهستان خنج در تمام نقاط از چاه و باران است و زراعت اکثردیمی است. محصولات آنجا عبارت است از غلات خرما و تنباکو و پنبه. توضیح بیشتر ...
-
لار. (اِخ) (شهرستان. ) شهرستان لار یکی از شهرستانهای هشتگانه ٔ استان هفتم است و حدود آن از شمال به بخش داراب شهرستان فسا و بخش کوهک شهرستان جهرم و قسمتی از شهرستان فیروزآباد؛ از خاور شهرستان بندرعباس، از جنوب خلیج فارس و از باختر شهرستانهای فیروزآباد و بوشهر.
آب و هوا - هوای شهرستان بطور کلی در تمام نقاط گرم منتهی گرمای سواحل خلیج فارس. مرطوب و گرمای نقاط شمالی که در پناه ارتفاعات متعدد واقع شده اند خشک با تابستانی طولانی و بسیار گرم و سوزان و زمستانی کاملاً ملایم است بطوری که برف ابداً نمیبارد. توضیح بیشتر ...
- لار. (اِخ) نام دهی جزو دهستان طارم بالا از بخش سیردان شهرستان زنجان واقع در سی و نه هزارگزی باختری سیردان. دارای 227 تن سکنه. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2). توضیح بیشتر ...
- لار. (اِخ) نام دهی جزء بخش خرقان شهرستان ساوه واقع در 24 هزارگزی باختری رازقان. دارای 889 تن سکنه. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1). توضیح بیشتر ...
-
لار. (اِخ) (آب. ) نام آبی به کشمیر:
بهشت و جوی شیرش آب لار است. توضیح بیشتر ...
- لار. (اِخ) (رود. ) نام رودی به شمال شرقی تهران که از کوه مرتفعکلون بسته واقع در شمال ناحیه ٔ لواسان و رودبار و لورا و شهرستانک جاری است و دارای چشمه های متعدد مانند سفید آب و ملک چشمه و چهل چشمه است و پس از طی درّه ٔ لار به مازندران میرود. (جغرافیای سیاسی کیهان). توضیح بیشتر ...
- لار. (اِخ) (جزیره ٔ. ) یاقوت گوید جزیره بین سیراف و قیس کبیره فیها غیر قریه و فیها مغاص علی اللؤلؤ قیل لی و انا بها ان دورها اثناعشر فرسخاً. ینسب الیها ابومحمد ابان بن هذیل بن ابی طاهر، یروی عن ابی حفص عمربن عبدالباقی الماوراء النهری روی عنه ابوالقاسم هبه اﷲبن عبدالوارث الشیرازی. (معجم البلدان). ابن البلخی گوید جزایری به این کوره ٔ اردشیر خوره میرود، جزیره ٔ لار، جزیره ٔ افزونی، جزیره ٔ قیس و اصل همه ٔ جزایر جزیره ٔ قیس است. توضیح بیشتر ...
- لار. (اِخ) (دره ٔ. ) قسمتی از ناحیه ٔ لواسان و رودبار و لورا و شهرستانک. در ایالت تهران (در شمال شرقی آن). ارتفاع آن بسیار و هوای آن سرد و از ییلاقات تهران به شمار است. لار که در قسمت شمال شرقی واقع شده بواسطه ٔ ارتفاع بسیار و برف و سرمای شدید دارای آبادی نیست ولی مراتع آن که در کنار شعب رودخانه ٔ لار و چشمه های آن هستند وسیع و در تابستان سبز و خرم و چراگاه طبیعی چادرنشین های اطراف تهران است. در این دره ٔ وسیع که عرض آن در برخی نقاط شش تا هفت هزار گز و طول آن قریب شصت هزار گز است رود لار که دارای چشمه های متعدد مانند سفیدآب و ملک چشمه و چهل چشمه است در آن جاری میباشد و عرض آن در دره ٔ لار زیاده تر از رود هراز است و هیچ درخت در این دره یافت نمیشود و در کوههای آن حیوانات وحشی و شکار فراوان است. توضیح بیشتر ...
- لار. (اِخ) برهان الدین لار محمدالحسینی الیمنی. مؤلف شرح قسم الکلام من التهذیب که به سال 1015 تألیف کرده است. (معجم المطبوعات ج 2). توضیح بیشتر ...
نام های ایرانی
لار در نام های ایرانی
- پسرانه، نام پسر گرگین میلاد، از شخصیتهای شاهنامه، است
- دخترانه، طناز
گویش مازندرانی
لار در گویش مازندرانی
- آزاد – بی بند
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا
وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که
هنوز عضو جدول یاب نشده اید
از اینجا ثبت نام کنید