معنی قیمه

قیمه
معادل ابجد

قیمه در معادل ابجد

قیمه
  • 155
حل جدول

قیمه در حل جدول

  • گوشت ریزریز کرده
فرهنگ معین

قیمه در فرهنگ معین

  • (ق مِ) [تر. ] (اِ. ) گوشتی به صورت قطعه های ریز و کوچک بریده شود. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

قیمه در لغت نامه دهخدا

  • قیمه. [ق َ / ق ِ م َ / م ِ] (ترکی، اِ) گوشت ریزریزکرده یا چرخ شده. || خورش که با گوشت خردکرده تهیه کنند. طرز تهیه آن بدینگونه است که یک کیلو گوشت را ریز خرد و یا از چرخ رد کنند. ابتدا قدری پیاز در روغن سرخ نمایند و پیاز را بیرون آورده گوشت را در همان روغن سرخ کنند، سپس 300 گرم لپه را تفت داده در آب داخل کنند و آنگاه نمک و ادویه و پیازهای سرخ شده را در آن ریزند و چون پخته شود ممکن است آب گوجه فرنگی هم به آن اضافه کنند و یا اگر خواهند سیب زمینی را پس از خلال یا خرد کردن سرخ کرده نزدیک برداشتن خورش در آن میریزند. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

قیمه در فرهنگ عمید

  • خورشی که از گوشت ریزکرده، لپه، پیازداغ، سیب‌زمینی سرخ‌کرده، و رب تهیه می‌شود،
    گوشت خردکرده،
    * قیمه کردن: [عامیانه، مجاز] ریز کردن، ریزریز کردن گوشت و مانند آن،. توضیح بیشتر ...
فارسی به عربی

قیمه در فارسی به عربی

گویش مازندرانی

قیمه در گویش مازندرانی

فرهنگ فارسی هوشیار

قیمه در فرهنگ فارسی هوشیار

فارسی به آلمانی

قیمه در فارسی به آلمانی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید