معنی فصاد

فصاد
معادل ابجد

فصاد در معادل ابجد

فصاد
  • 175
حل جدول

فصاد در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

فصاد در مترادف و متضاد زبان فارسی

فرهنگ معین

فصاد در فرهنگ معین

  • (فَ صّ) [ع. ] (اِ. ) رگ زن، کسی که کارش رگ زدن و خون گرفتن است. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

فصاد در لغت نامه دهخدا

  • فصاد. [ف ِ] (ع مص) رگ زدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). فصد. رجوع به فصد شود. توضیح بیشتر ...
  • فصاد. [ف َص ْ صا] (از ع، ص) آنکه رگ کسان را فصد کند. رگزن. (فرهنگ فارسی معین). مبالغت در فصد. وزن فعال از این ریشه در لغت عربی رایج نیست:
    فصاد بود صبح که قیفال شب گشاد
    خورشید طشت خون و مه عید نشترش.
    خاقانی.
    ده انگشت چنگی چوفصاد بددل
    که رگ جوید از ترس و لرزان نماید.
    خاقانی.
    کوزه ٔ فصاد گشت سینه ٔ او بهر آنک
    موضع هر مبضع است بر سر شریان او.
    خاقانی.
    زند بر هر رگی فصاد صد نیش
    ولی دستش بلرزد بر رگ خویش.
    نظامی. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

فصاد در فرهنگ عمید

فرهنگ فارسی هوشیار

فصاد در فرهنگ فارسی هوشیار

  • خونگیری رگزنی براغ خونگیر رگزن (صفت اسم) آنکه رگ کسان را فصد کند رگزن. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید