معنی فؤاد

فرهنگ فارسی آزاد

فؤاد

فُؤاد، (بر حسب شکل ظاهر کلمه در تحریر، در ردیف ف و ا د نوشته شده است)،

فُؤاد، دل، قلب، مرکز احساسات و عواطف، عقل (جمع: اَفئِدَه)،


فؤاد پاشا

فُؤاد پاشا، وزیر امور خارجه عثمانی، حضرت بهاء الله در لوحی خطاب به جناب ملاعلی بجستانی درباره فؤاد پاشا می فرمایند: «سبب فتنه اخیره و مهاجرت از ارض سرّ بعکا او شده بود و دو نفر بودند که بعد از سلطان رئیس کل بودند یکی فُؤاد پاشا و یکی عالی پاشا، گاهی این صدر اعظم بود و آن وزیر دول خارجه و گاهی بالعکس...»

فرهنگ معین

فؤاد

(فُ) [ع.] (اِ.) دل، قلب، ج. افئده.

فرهنگ عمید

فؤاد

قلب، دل،
عقل،


افئده

فؤاد

حل جدول

فؤاد

قلب و دل


اثر فؤاد روحانى

تاریخ ملى شدن صنعت نفت


قلب و دل

فؤاد

نام های ایرانی

فؤاد

پسرانه، دل، قلب

معادل ابجد

فؤاد

85

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری