معنی شکاکی

حل جدول

شکاکی

دو دلی، تردید

بددلی

انگلیسی به فارسی

skepsis

شکاکی


incredulity

شکاکی


skepticism

فلسفه شکاکی وبدبینی

سوئدی به فارسی

klentrogenhet

دیر باوری، شکاکی، بی اعتقادی،

مترادف و متضاد زبان فارسی

بدبینی

بدگمانی، بددلی، شکاکی،
(متضاد) خوش‌بینی، خوش‌گمانی

لغت نامه دهخدا

شکیب شیرازی

شکیب شیرازی. [ش َ ب ِ] (اِخ) مولانا محمدعلی فرزند محمد امین شکاکی شیرازی از گویندگان اواخر قرن یازده و اوایل قرن دوازده هجری بود و به لباس فقر ملبس و از پیروان سلسله ٔ ذهبیه و از شاگردان مسیحایی فسایی بود. در فتنه ٔ افاغنه در شیراز زخمی برداشت و با آن زخم پس از چندی در سن شصت سالگی (1120 یا 1135 هَ. ق.) درگذشت. از اوست:
دو عالم را جزای قاتل من ده خدای من
که بس باشد همین ذوق شهادت خونبهای من
چو نفی نفی اثباتست از کشتن نمی ترسم
بقای من چو شمع کشته باشد در فنای من
بدن مصر و هوا فرعون و هامان نفس و من موسی
خیال و وهمها سحر و دلیل من عصای من
چو نور و سایه می خواهد دلم تا متصل باشد
سر من در کنار او سر او در کنارمن.
(از ریاض العارفین ص 99 و فرهنگ سخنوران).
رجوع به مآخذ مندرج در فرهنگ سخنوران شود.

معادل ابجد

شکاکی

351

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری