معنی سرپوش

سرپوش
معادل ابجد

سرپوش در معادل ابجد

سرپوش
  • 568
حل جدول

سرپوش در حل جدول

فرهنگ معین

سرپوش در فرهنگ معین

  • آن چه بر سر دیگ، کاسه و مانند آن گذارند تا محتوی آن محفوظ بماند، مقنعه زنان، سرانداز. [خوانش: (~. ) (اِ. )]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

سرپوش در لغت نامه دهخدا

  • سرپوش. [س َ] (نف مرکب) پوشنده ٔ سر. || (اِ مرکب) اعم از مقنعه و سرپوش دیگ و طبق خوان و امثال آن است و سرپوشه و سرپوشنه نیز آمده و آن مخفف سرپوشنده است. (انجمن آرا) (آنندراج). مکبه. نهنبن: ذوالقرنین گفت چرا پیش نیائید و طعام نخورید. سرپوش خوان برداشتند. (قصص الانبیاء ص 193).
    دهل زیر گلیم از خلق پنهان
    نشاید کرد و آتش زیر سرپوش.
    سعدی.
    با خرد گو طیلسان بر خنب می سرپوش کن
    بر کمیت می نشین خنگ طرب را غوش کن.
    نزاری قهستانی. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

سرپوش در فرهنگ عمید

  • پارچه‌ای که زنان با آن سر خود را بپوشانند،
    آنچه بالای چیزی بگذارند که روی آن پوشیده شود،. توضیح بیشتر ...
  • آن‌که اسرار کسی را حفظ کند و به دیگران نگوید، رازدار، رازنگهدار،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

سرپوش در فارسی به انگلیسی

  • Cap, Coiffure, Headgear, Lid, Top, Wimple
فارسی به ترکی

سرپوش در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

سرپوش در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

سرپوش در فرهنگ فارسی هوشیار

  • (صفت اسم) آنچه بر سر دیگ کماجدان کاسه خم و جز آن گذارند تا محتوی آن محفوظ ماند، مقنعه زنان سر انداز. یا سر پوش از سر طبق برداشتن. از روی طبق سرپوش را بر کنار کردن، سری را فاش کردن. (صفت) آنکه سر دیگری را نگاه دارد رازدار. توضیح بیشتر ...
فارسی به آلمانی

سرپوش در فارسی به آلمانی

  • Bekleiden, Bezug, Decke (f), Deckel (m), Decken, Deckung (f)
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید