معنی سرپر
لغت نامه دهخدا
سرپر. [س َ پ ُ] (ص مرکب) مقابل ته پر و سرخالی. (یادداشت مؤلف). || نوعی از تفنگ که باروت و گلوله از سر لوله درآن کنند و با سنبه استوار کنند. (یادداشت مؤلف).
حل جدول
پر و لبریز
تفنگ سرپر قدیمی
کارابین
نوعی تفنگ سرپر
کارابین
کارگردان سریال تفنگ سرپر
امرالله احمدجو
میله پر کردن تفنگ سرپر
سنبه
تفنگ سرپر، روزی روزگاری، اوسنه پادشاهی
سریالی از امرالله احمدجو
تفنگ سرپر ، روزی روزگاری ، اوسنه پادشاهی
سریالی از امرالله احمدجو
میله فلزی برای پر کردن تفنگ سرپر
سنبه
پر و لبریز
سرپر
فرهنگ معین
(~. پُ) (ص مر.) نوعی تفنگ که باروت یا گلوله آن از سر لوله به داخل فرستاده می شود.
فرهنگ عمید
ویژگی تفنگ شکاری یا توپ که باروت و گلوله را از سر لوله داخل آن کنند،
گویش مازندرانی
سیر سیر در مقابل گرسنهتأکید بر سیری
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
462