معنی دلیری
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
دلاوری، شجاعت، جرأت، جسارت. [خوانش: (~.) (حامص.)]
فرهنگ عمید
دلاوری، جرٲت، شجاعت،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
تهور، جرات، جسارت، جلادت، جلدی، دلاوری، شجاعت، شهامت، گستاخی، مردانگی،
(متضاد) جبن
فارسی به انگلیسی
Braveness, Bravery, Courage, Gameness, Gaminess, Hardihood, Hardiness, Heroism, Nerve, Prowess, Valiance, Valor
فارسی به عربی
بهجه، شجاعه، فروسیه
فرهنگ فارسی هوشیار
دلاوری شجاعت، جرات جسارت.
معادل ابجد
254