معنی دردورنج

حل جدول

دردورنج

الم، محنت


دارای دردورنج

دردناک

فرهنگ عمید

خارسان

خارستان: همان خارسان این سرای سپنج / که هم نازوگنج است و هم دردورنج (فردوسی۲: ۲۲۲)،


تیمار

پرستاری، نوازش، و مراقبت از شخص بیمار یا آسیب‌دیده،
غم‌خواری، دلسوزی،
(اسم) فکر، اندیشه،
(اسم) دردورنج،
* تیمار خوردن: (مصدر لازم) [قدیمی] غم‌خواری ‌کردن، دلسوزی ‌کردن: به تنها تن خویش جستم نبرد / به پرخاش تیمار من کس نخورد (فردوسی: ۵/۳۵۲)،
* تیمار داشتن: (مصدر متعدی) [قدیمی]
خدمت، پرستاری، و غم‌خواری کردن،
مواظب کسی یا چیزی بودن،
* تیمار کردن: (مصدر متعدی)
با شال و قشو بدن اسب را مالش دادن و تمیز کردن،
[قدیمی] محافظت کردن،
[قدیمی] پرستاری کردن،

معادل ابجد

دردورنج

467

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری