معنی داروفروش

لغت نامه دهخدا

داروفروش

داروفروش. [ف ُ] (نف مرکب، اِ مرکب) دوافروش:
چه خوش گفت یکروز داروفروش
شفا بایدت، داروی تلخ نوش.
سعدی.

فرهنگ عمید

داروفروش

کسی که شغلش داروفروشی است، فروشندۀ دارو، دوافروش،


داروگر

داروساز، داروفروش،

حل جدول

داروفروش

صیدلانی

صیدلی


صیدلانی

داروفروش

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

داروفروش

(صفت) آنکه دارو را بفروش رساند دوافروش.


داروفروشی

‎ عمل و شغل داروفروش، (اسم) دکان و مغازه داروفروش.


داروگر

(صفت) داروساز داروفروش.

انگلیسی به فارسی

apothecary

داروفروش


pharmacist

داروفروش

عربی به فارسی

عطار

داروگر , داروساز , داروفروش

فرهنگ معین

پیلور

(وَ) (اِمر.) داروفروش.

مترادف و متضاد زبان فارسی

دوافروش

داروخانه‌دار، داروفروش، عطار

معادل ابجد

داروفروش

797

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری