معنی خواسته
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(ص مف.) طلب شده، اراده شده، (اِ.) مال، ثروت، امر مورد دعوی. [خوانش: (خا تِ) [په.]]
فرهنگ عمید
چیزی که مورد نیاز است، مطلوب،
(اسم) (حقوق) مال مورد دعوی، مدعیٌبه،
[قدیمی] اراده،
(اسم) [قدیمی] مال، دارایی، ثروت،
حل جدول
نشب
مترادف و متضاد زبان فارسی
دعوی، قصد، مدعا، مرام، مطلوب، هدف، ثروت، دارایی، مال
فارسی به انگلیسی
Claim, Demand, Desideratum, Desire, End, Idea, Ideal, Intent, Intention, Petition, Pleasure, Purpose, Requisition, Studied, Voice, Want, Will
فارسی به عربی
امنیه، حاجه، رغبه، طلب
فرهنگ فارسی هوشیار
جمعیت، سامان، ملک، املاک
فارسی به آلمانی
Bedarf (m), Benötige, Benötigen, Brauchen, Wirst, Wollte, Wunsch (m), Wünschen, Würde hätten, Würde, Würden
معادل ابجد
1072