معنی خوابگزاری

حل جدول

خوابگزاری

تعبیر


تعبیر خواب

خوابگزاری، تاویل رویا

فرهنگ فارسی هوشیار

تاویل خواب

خوابگزاری


عباره

از ریشه ی عبری گزاره، ویچارش ویچاردن (تعبیرکردن)، خوابگزاری (تعبیر خواب)، سخن

فرهنگ پهلوی

ساهویه

زنی که در خوابگزاری مشهور بوده

لغت نامه دهخدا

خواب گزار

خواب گزار. [خوا / خا گ ُ] (نف مرکب) نائم. خوابیده. (ناظم الاطباء). || مُعبِّر. تعبیرخواب کننده. خواب گذار: بامداد معبری را بخواند... خوابگزاری دیگر را فرمود آوردن و این خواب را با وی بگفت. (قابوسنامه). || آنکه حکایت رؤیای خود کند. (یادداشت مؤلف).

معادل ابجد

خوابگزاری

847

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری