معنی جست
فارسی به انگلیسی
Dart, Jump, Quest, Spring, Vault
ترکی به فارسی
جسد
فرهنگ عمید
مترادف و متضاد زبان فارسی
پرش، جهش، خیز
فارسی به عربی
فرهنگ فارسی هوشیار
جهیدن، پریدن تفحص کردن، جستن تفحص کردن، جستن
فرهنگ معین
(جَ تُ) (اِمص.) پرش.
معادل ابجد
463