معنی تیرکمان
لغت نامه دهخدا
تیرکمان. [ک َ] (اِ مرکب) در تداول، قوس قزح. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
فارسی به انگلیسی
Slingshot
فرهنگ عمید
تیروکمان،
کمان،
* تیرکمان آبی: (زیستشناسی) گیاهی پایا، با ساقههای دراز و برگهایی شبیه پیکان که در میان آب و جاهای بسیارمرطوب میروید،
حل جدول
فرهنگ معین
(کَ) (اِمر.) بازیچه کودکان به صورت قطعه کوچک چرم یا لاستیکی که دو سوی آن را با کش به دو شاخه کوچکی می بندند و با آن سنگریزه پرتاب کنند.
اطلاعات عمومی
واژه پیشنهادی
زبان گاو
فلاخن، قلابسنگ تیرکمان سنگی در لهجه مشهدی
پِلَخمون
رنگین کمان به گیلکی
باباخان تیرکمان
از اسلحه های باستانی
تیرکمان شکمی
انگلیسی به فارسی
تیرکمان بچه گانه
گویش مازندرانی
معادل ابجد
721