معنی توسعه

فرهنگ معین

توسعه

(مص م.) گشاد کردن، فراخ کردن، وسعت دادن، (اِمص.) گشادی، فراخی، ترقی، پیشرفت. [خوانش: (تُ س ِ عِ) [ع. توسعه]]


توسعه طلبی

(~. طَ لَ) (اِمص.) گسترش قدرت و قلمرو دولتی به زیان دولت ها و کشورهای دیگر.

فارسی به انگلیسی

توسعه‌

Development, Enlargement, Expansion

حل جدول

توسعه

گسترش، پیشرفت اقتصادی و اجتماعی مطابق زمان

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

توسعه

گسترش، افزایش، پیشرفت

کلمات بیگانه به فارسی

توسعه

گسترش

مترادف و متضاد زبان فارسی

توسعه

بسط، پیشرفت، عمران، گسترش، وسعت، بسط دادن، گسترش‌دادن، پیشرفت کردن

فرهنگ فارسی هوشیار

توسعه

فراخی و فراخ کردن

فرهنگ عمید

توسعه

فراخی، گشادگی،

فارسی به عربی

توسعه

تطویر، توسیع


توسعه یافتن

ازدهار


توسعه دادن

تضخم، زیاده، طور، مدد


توسعه پذیر

قابل للامتداد


توسعه روابط

تنمیه العلاقات

فارسی به ترکی

توسعه دادن‬

genişletmek, genişletme


توسعه یافته‬

gelişmiş

معادل ابجد

توسعه

541

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری