معنی بهمان

بهمان
معادل ابجد

بهمان در معادل ابجد

بهمان
  • 98
حل جدول

بهمان در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

بهمان در مترادف و متضاد زبان فارسی

فرهنگ معین

بهمان در فرهنگ معین

  • شخص یا شی ء مجهول. [خوانش: (بَ) (مبهم)]
لغت نامه دهخدا

بهمان در لغت نامه دهخدا

  • بهمان. [ب َ] (ص مبهم، ضمیر مبهم) مرادف و متتابع فلان است که چیزی مجهول و غیرمعلوم باشد. (برهان). فلان و بهمان و. کنایه از دو چیز یا دو شخص غیرمعین که آنرا باستار و پیستار هم میگویند. (از آنندراج). مرادف فلان و بهمان یعنی چون بطور مبهم خواسته باشند نام کسی یا چیزی را بیان کنند این کلمه را ذکر نمایند و گاه «بهمان کس » و «بهمان چیز» نیز گویند. (ناظم الاطباء). متابع فلان است. (شرفنامه). اسمی است برای شخص مجهول غیرمعین چنانچه فلان و این اسم در فارسی برای تمثیل استعمال کنند چنانچه زید و عمرو و بکر در عربی. توضیح بیشتر ...
  • بهمان. [ب ِ] (اِخ) دهی از دهستان دربقاضی است که در بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور واقع است و 126 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

بهمان در فرهنگ عمید

  • برای اشاره به یک شخص یا چیز مجهول و غیرمعلوم به کار می‌رود، فلان: فلان‌وبهمان،. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

بهمان در فرهنگ فارسی هوشیار

  • چیز غیر معلوم و مجهول، (بهمان کس، بهمان چیز)
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید