معنی بروفه

لغت نامه دهخدا

بروفه

بروفه. [ب ُ ف َ / ف ِ] (اِ) دستار میان بند. (لغت فرس اسدی). دستار و فوطه باشد که مندیل و کمربند است. (برهان). در لغت فرس اسدی بیت زیر بعنوان مثال ذکر شده است:
داشت بر سر بروفه ای کودک
بر میان بست آن بروفه ٔ خویش.
ولی از این شعر مطلق دستار برمی آید نه دستار میان بند. (یادداشت دهخدا).

فارسی به انگلیسی

فرهنگ معین

بروفه

(بُ یا بَ فِ) (اِ.) دستار، کمربند، شال که بر سر یا کمر بندند.

نام های ایرانی

بروفه

دخترانه و پسرانه، دستار

فرهنگ فارسی هوشیار

بروفه

(اسم) دستار میان بند کمربند شال که بسر یا کمر بندند.

فرهنگ عمید

بروفه

دستار،
میان‌بند،
شال که به سر یا کمر می‌بندند،

حل جدول

بروفه

شال


بروفه، دستار کمر، کمربندپشمی

شال


فیلمی با بازی زیبا بروفه

پایان دوم، پرتقال خونی، حس تماس، دوباره زندگی، احضارشدگان، دوشیزه، بی همتا، مانی و ندا، پرپرواز، شب روباه، آخرین مجرد

پایان دوم، پرتقال خونی، حس تماس، دوباره زندگی، احضار شدگان، دوشیزه، بی همتا، مانی و ندا، پر پرواز، شب روباه، آخرین مجرد

بی همتا


احمد نجفی، زیبا بروفه، پریناز ایزدیار

بازیگر فیلم یک مرد یک شهر

واژه پیشنهادی

فیلمی سینمایی با بازی زیبا بروفه

استخر

یک مرد یک شهر

بی همتا

پر پرواز

معادل ابجد

بروفه

293

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری