معنی بازدارنده

فارسی به انگلیسی

بازدارنده‌

Deterrent, Hindrance, Preventive, Inhibition, Obstructive, Prohibitive, Rub

واژه پیشنهادی

بازدارنده

مانع-سد-رادع-

ناهی ،‌ مانع

ناهی

جلوگیر


تابلوهای بازدارنده یا انتظامی

به تابلوها یا نشان‌های بازدارنده، تابلوهای انتظامی نیز می‌گویند. این علائم بیشتر به صورت دایره با نوار حاشیه قرمز رنگ هستند و نوع ممنوعیت را به وسیله علامت خاص نشان می‌دهند. از تابلوهای بازدارنده، تابلوی ایست به جهت اهمیت و دقت بیشتر رانندگان به صورت هشت ضلعی با زمینه کاملاً قرمز رنگ و با نوشته ایست یا STOP در نظر گرفته شده‌است. به لحاظ اهمیت تابلوی رعایت حق تقدم تنها راس یا سر این تابلو به سمت پایین می‌باشد

لغت نامه دهخدا

بازدارنده

بازدارنده. [رَ دَ / دِ] (نف مرکب) آنکه یا آنچه کسی را از امری باز دارد: نَهُوّ. مَنوع. (منتهی الارب). مانع. (منتهی الارب) (دهار). عَوق، آنکه از خیر باز دارد. عائق. عاضِر. (منتهی الارب). رادع. حاجب. واقِف. عاصِم. حابِس. حائل. عاکف. عایق. مُعَوِّق. دافِع. مَنّاع. زاجِر. (دهار).

فرهنگ عمید

بازدارنده

آن‌که یا آنچه کسی را از امری باز می‌دارد،

حل جدول

بازدارنده

‌ناهی

رادع

مناع


بسیار بازدارنده

مناع


بازدارنده زمان

فیلمی از جاناتان فراکز

مترادف و متضاد زبان فارسی

بازدارنده

جلوگیر، عایق، مانع، محذور، جلوگیری‌کننده

فارسی به عربی

اقدامات بازدارنده

إجراءاتٌ مُعَوَّقه


تدابیر بازدارنده

إجراءاتٌ مُعَوَّقه

معادل ابجد

بازدارنده

274

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری