معنی دربردارنده

حل جدول

دربردارنده

حایز

حائز


حایز

دربردارنده

واژه پیشنهادی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

مشتمل بر

دربردارنده

کلمات بیگانه به فارسی

مشتمل بر

دربردارنده

فرهنگ عمید

حائز

جامع، دارا، دربردارنده،


حاوی

دربردارنده، شامل،


مشتمل

دربردارنده، حاوی،
احاطه‌کننده، فراگیرنده،

فرهنگ معین

حاوی

[ع.] (اِفا.) دربردارنده، شامل.


محضون

در کنار گرفته، دربردارنده. [خوانش: (مَ) [ع.] (اِمف.)]

مترادف و متضاد زبان فارسی

شامل

حاوی، دربردارنده، محتوی، مشتمل


حایز

حائز، دارا، دربردارنده، واجد، جامع،
(متضاد) فاقد


متضمن

دربردارنده، دربرگیرنده، شامل، مشتمل، حاوی، تاوان‌ده، تاوان‌دهنده


حائز

دارا، دربردارنده، گردآورنده، فراهم آورنده، جامع، واجد

معادل ابجد

دربردارنده

670

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری