بازدارنده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
بازدارنده. [رَ دَ / دِ] (نف مرکب) آنکه یا آنچه کسی را از امری باز دارد: نَهُوّ. مَنوع. (منتهی الارب). مانع. (منتهی الارب) (دهار). عَوق، آنکه از خیر باز دارد. عائق. عاضِر. (منتهی الارب). رادع. حاجب. واقِف. عاصِم. حابِس. حائل. عاکف. عایق. مُعَوِّق. دافِع. مَنّاع. زاجِر. (دهار).
فرهنگ عمید
آنکه یا آنچه کسی را از امری باز میدارد،
حل جدول
مناع
رادع
ناهی
مترادف و متضاد زبان فارسی
جلوگیر، عایق، مانع، محذور، جلوگیریکننده
پیشنهادات کاربران
ناهی
مانع-سد-رادع-
ناهی ، مانع
جلوگیر
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.