معنی آلمان

فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

آلمان‬

alman, almanya

ترکی به فارسی

آلمان

آلمان

لغت نامه دهخدا

آلمان

آلمان. (اِخ) آلمانْی. آلمانی. (دمشقی). نام مملکتی به اروپای مرکزی. حدّ شمالی آن دریای شمال و شبه جزیره ٔ دانمارک و دریای بالتیک و حدّ شرقی، لهستان و حد جنوبی، کشورهای چِکُسلواکی و مجارستان و ایتالیا و سویس و حدّ غربی، هلند و بلژیک و لوگزامبورک وفرانسه میباشد. وسعت سابق آن 472034 کیلومتر مربع با 66میلیون سکنه بوده است ولی از 1935 م. ببعد به تدریج بر وسعت خاک خود افزوده و ناحیه ٔ سار و کشور اطریش و قسمتی از چِکُسلواکی و قسمتی از لهستان را تصرف کرده است و مساحت کنونی آن به 583280 کیلومتر مربع و جمعیّت آن به 74میلیون میرسد. کرسی آن شهر بِرْلین (بِرْلَن) دارای 4250000 سکنه است و یکی از بزرگترین شهرهای صنعتی و سیاسی و علمی و تجارتی آلمان بشمار میرود. کشور آلمان تا سال 1871 م. از کشورهای کوچکی که هر یک صاحب استقلال بودند تشکیل میشد ولی در این سال ویلهِلْم اوّل بدستیاری صدراعظم خود بیسمارک موفق گردید دولت های مزبور را متّحد ساخته و امپراطوری بزرگ آلمان را تأسیس کند. حکومت آلمان تا پایان جنگ 1914 م. مشروطه ٔ متّحده بود ولی پس از جنگ (1918) حکومت مشروطه ٔ آن به جمهوری مرکّب از 16 دولت تبدیل شد.


لدوی آلمان

لدوی آلمان. [ل ُ دُ] (اِ) مسهلی است قوی و آن را با شربت نرپرون آشامند.

حل جدول

آلمان

سرزمین ژرمن ها

کشور رایش


امپراطور آلمان

قیصر ویلهلم دوم، رایش


شهر آلمان

ینا

مونیخ

اولم

وایمار


آلمان هیتلری

رایش


امپراطوری آلمان

رایش


پول آلمان

مارک، یورو


امپراتوری آلمان

رایش

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

آلمان

122

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری