معنی آسیمه سر

آسیمه سر
معادل ابجد

آسیمه سر در معادل ابجد

آسیمه سر
  • 376
حل جدول

آسیمه سر در حل جدول

فرهنگ معین

آسیمه سر در فرهنگ معین

  • (~. سَ) (ص مر.) نک آسیمه.
لغت نامه دهخدا

آسیمه سر در لغت نامه دهخدا

  • آسیمه سر. [م َ / م ِ س َ] (ص مرکب) آسیمه سار. سرگشته. سرگردان. متحیر:
    وزآن پس شنیدم یکی بد خبر
    کزآن نیز بر، گشتم آسیمه سر.
    فردوسی.
    ایمه دوران چو من آسیمه سر است
    نسبت جور بدوران چه کنم ؟
    خاقانی.
    || گیج. پریشان حواس. شیفته گونه. شوریده حال:
    من بنده که نزدیک تو شعر آرم باشم
    آسیمه سر و ساده دل و خیره و واله.
    منوچهری.
    || مضطرب. مشوش. پریشان خاطر. آشفته:
    خدنگی بر اسب سپهبد [طوس] بزد [فرود]
    چنان کز کمان دلیران سزد
    نگون شد سر بارگی جان بداد
    دل طوس پرکین و سر پر ز باد
    بلشکرگه آمد بگردن سپر
    پیاده پر از گرد و آسیمه سر. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

آسیمه سر در فرهنگ عمید

  • سراسیمه: آسیمه‌سار و سرنگون، او از برون، من از درون / او غرق خوی، من غرق خون، او منتظر من محتضر (قاآنی: ۲۸۵)،. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

آسیمه سر در فرهنگ فارسی هوشیار

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید