معنی آسیمه

آسیمه
معادل ابجد

آسیمه در معادل ابجد

آسیمه
  • 116
حل جدول

آسیمه در حل جدول

  • نگران، آشفته، پریشان
  • پریشان
مترادف و متضاد زبان فارسی

آسیمه در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • آسیون، پریشان، پریشان‌خاطر، حیران، حیرت‌زده، ژولیده، شگفت‌زده، شوریده، متحیر، مشوش، نابسامان، وحشتزده، هراسان. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

آسیمه در فرهنگ معین

  • آشفته، پریشان، مضطرب، سرگشته، ژولیده، شتابزده، هراسیده. [خوانش: (م ِ) (ص. )]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

آسیمه در لغت نامه دهخدا

  • آسیمه. [م َ / م ِ] (ص) مضطرب. مشوش. پریشان خاطر. آشفته:
    بدان تن در آسیمه گردد روان
    سپه چون بود شاد بی پهلوان.
    فردوسی.
    به ره گیو را دید [دستان] پژمرده روی
    همی آمد آسیمه و پوی پوی.
    فردوسی.
    بگفت این وبرخاست و در خیمه شد
    جهانی ز گفتارش آسیمه شد.
    فردوسی.
    نه آسیمه گشت و نه پرسید راز
    نیایش کنان رفت و بردش نماز.
    فردوسی.
    دل یوسف آسیمه شد زآن نهاد
    به لاحول گفتن زبان برگشاد.
    شمسی (یوسف و زلیخا).
    آسیمه بسی کرد فلک بی خبران را
    وآشفته بسی گشت بدو کار مهیا. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

آسیمه در فرهنگ عمید

  • آشفته، شوریده‌حال، پریشان‌خاطر، سرگشته، مضطرب، مشوش: نه آسیمه گشت و نه پرسید راز / نیایش‌کنان رفت و بردش نماز (فردوسی: ۱/۷۸)، یکی بانگ برزد بر او مادرش / که آسیمه‌ برگشت جنگی سرش (فردوسی: ۶/۶۶)،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

آسیمه در فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

آسیمه در فرهنگ فارسی هوشیار

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید