معنی آرن

لغت نامه دهخدا

آرن

آرن.[رَ] (اِ) بندگاه میان ساعد و بازو از برون سوی یعنی جانب وحشی. آرنج. وارن. رونکک. مرفق:
زمانی دست کرده جفت رخسار
زمانی جفت زانوکرده آرن.
آغاجی.

آرن. [رُ] (یونانی، اِ) گیاهی است که آن را لوف گویند. قسم بزرگ آن لوف الکبیر و شجرهالتنین و آرن مطلق، و قسم کوچک آن لوف الصغیر و خبزالقرود و آذان الفیل و پیلگوش و فیلغوش و فیلگوش و فیلجوش و رجل العجل، و قسم دیگر آن لوف الحیه و دراقیطون و لوف مستطیل، و قسم چهارم آن لوف الجعده، و قسم پنجم آن قلقاس نامیده میشود. و رجوع به آرن صارن شود.


آرن صارن

آرن صارن. [رُ رُ] (از یونانی، اِ) (از یونانی به قول صاحب مخزن) لوف الصغیر. پیلغوش. پیلگوش. فیلجوش. خبزالقرود. رجل العجل. دراقیطس. و رجوع به آرُن شود.

فرهنگ عمید

آرن

آرنج: زمانی دست کرده جفت رخسار / زمانی جفت زانو کرده آرن (آغاجی: شاعران بی‌دیوان: ۱۹۵ حاشیه)،

فرهنگ معین

آرن

(رَ) (اِ.) آرنج.

فرهنگ فارسی هوشیار

آرن

(اسم) نوعی گیاه از خانواده آرنها که از انواع آن اریصارن یا لوف آذان الفیل یا فیلگوش لوف الجعدرا میتوان نام برد. (اسم) بندگاه میان ساعد و بازو از طرف بیرون: مرفق، از فنون کشتی گیری در خاک است و آن عبارتست از اینکه کت طرف را گرفته درو میکنند بطوریکه پشت طرف بخاک رسد. نوعی ازآن ایستاده عمل میشود و آنرا (آرنج سر پا) گویند.

حل جدول

آرن

شادمان

گیاه فیلگوش

فیلگوش

گیاه فیل گوش

گیاه فیلگوش، آرنج


آرن، مرفق

آرنج


آرن ، مرفق

آرنج


لولای دست به شکل مخفف

آرن

واژه پیشنهادی

اثر معروف پل آرن

بسوی خلیج سنگی

معادل ابجد

آرن

251

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری