معنی گردن‌کلفت

حل جدول

گردن‌کلفت

قلچماق


مجازاً زورگو

گردن‌کلفت

مترادف و متضاد زبان فارسی

گردن‌کلفت

زورمند، قلچماق، نیرومند، زورگو، قلدر،
(متضاد) نزار


قلچماق

پرزور، زورمند، قلدر، قوی، گردن‌کلفت، زورگو،
(متضاد) ضعیف، نحیف

فرهنگ عمید

قلدر

مرد پرزور، گردن‌کلفت، و خودسر،


قلتشن

گردن‌کلفت و زورگو،


گردن آور

گردن‌کلفت، تنومند، زورمند،


نرگدا

[عامیانه] خسیس،
[قدیمی] گدای سمج، بی‌شرم، و گردن‌کلفت،

معادل ابجد

گردن‌کلفت

804

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری