معنی کاپیتالیست
لغت نامه دهخدا
کاپیتالیست. (فرانسوی، ص، اِ) سرمایه دار. دارای مایه و سرمایه.
فرهنگ عمید
سرمایهدار،
(جامعهشناسی) طرفدار کاپیتالیسم،
حل جدول
سرمایه دار
سرمایه دار
کاپیتالیست
سرمایهدار
کاپیتالیست
سرمایهدار به انگلیسی
کاپیتالیست
صاحب سرمایه
سرمایه دار، ثروتمند، غنی، متمول، پولدار، کاپیتالیست، امپریالیست
ترکی به فارسی
سرمایه دار
فرهنگ فارسی هوشیار
سرمایه دار
مترادف و متضاد زبان فارسی
ثروتمند، غنی، متمول، پولدار،
(متضاد) فقیر، بیپول، کاپیتالیست، امپریالیست،
(متضاد) پرولتاریا، صاحب سرمایه، مستکبر،
(متضاد) مستضعف
چپ
میسره، یسار، کژبین، چپه، واژگون، احول، کاچ، کاژ، لوچ، کمونیست، چپدست، نادرست، ناراست، مخالف، دشمن، خمیده، کج
(متضاد) یمین، میمنه، کاپیتالیست، راست،
معادل ابجد
934