معنی چشمداشت

لغت نامه دهخدا

چشمداشت

چشمداشت. [چ َ / چ ِ] (مص مرکب مرخم، اِمص مرکب) توقع و امید. (آنندراج). امید و انتظار و توقع و آرزو و خواهش. (ناظم الاطباء). ترصد. ترقب. طمع. رجوع به چشم داشتن شود.
- چشمداشت از خدا، استدعا. (ناظم الاطباء).

فارسی به انگلیسی

چشمداشت‌

Expectation, Prospect

فرهنگ معین

چشمداشت

امید، طمع. [خوانش: (~.) (اِ.)]

فرهنگ عمید

چشمداشت

چشم به کمک و همراهی کسی داشتن،
منتظر وصول چیزی بودن،
امید و خواهش، انتظار، توقع،

حل جدول

فرهنگ فارسی هوشیار

چشمداشت

(مصدر) انتظار وصول چیزی توقع امید یاری و همراهی از کسی داشتن.

واژه پیشنهادی

مترادف و متضاد زبان فارسی

چشم‌داشت، چشمداشت

آرزو، امیدواری، امید، انتظار، توقع، طمع

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

توقع

چشمداشت

کلمات بیگانه به فارسی

انتظار

چشمداشت

معادل ابجد

چشمداشت

1048

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری