معنی پیشبها
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
بیعانه، پیشبها، مساعده،
(متضاد) تتمه
فرهنگ عمید
پولی که پیش از انجام کاری به کسی میدهند، بیعانه، پیشبها، ارمون،
بیعانه
پولی که خریدار در موقع معامله به فروشنده میدهد تا پس از تحویل گرفتن کالا باقی پول را بدهد، سبغانه، پیشبها،
ارمون
پولی که پیش از کار کردن به مزدور میدهند، بیعانه، پیشبها: منم درد تو را با جان خریدار / که ارمون دادهام جان را به بازار (لطیفی: مجمعالفرس: ارمون)،
معادل ابجد
320