معنی پروردگاری
لغت نامه دهخدا
پروردگاری. [پ َرْ وَ دْ / دَ / دِ] (حامص مرکب) ربوبیت.
روایع
روایع. [رَ ی ِ] (ع ص، اِ) صورتی فارسی است از روائع، ج ِ رائعه، بمعنی آنکه یا آنچه حسن یا شجاعت او مردم را به شگفت آورد: این کلمات از روایع حکمت اوست. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). جایی که بأس حسام... روی نمود به خوادع کلام و روادع ملام و روایع صحایف و اقلام التفاتی نرود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). روایع اقبال طلایع عزایم او را استقبال می نمود. (جهانگشای جوینی). پروردگاری که به اختلاف لغات و صفات شکر روایع بدایع صنایع او مقصود است. (جهانگشای جوینی).
بلده ٔ طیبه
بلده ٔ طیبه. [ب َ دَ / دِ ی ِ طَی ْ ی ِ ب َ / ب ِ] (ترکیب وصفی) شهر پاک. بلد طیب. زمین که دراو نبات بسیار روید: لقد کان لسباء فی مسکنهم آیه جنتان عن یمین و شمال کلوا من رزق ربکم و اشکروا له بلده طیبه و رب غفور. (قرآن 15/34)، و برای سباء در مسکنشان آیتی بود دو بوستان از راست و چپ واز روزی خدایتان بخورید و او را سپاس گزارید، که شهری پاکیزه و پروردگاری آمرزنده است. و رجوع به بلدالطیب، ذیل بلد شود. || (اِخ) لقب شهر همدان بوده است در عهد قاجاریه. (از فرهنگ فارسی معین).
بدایع
بدایع. [ب َ ی ِ] (ع ص، اِ) چیزهای تازه و نادر و عجیب. (ناظم الاطباء). تازه ها. نوباوه ها. نوپدیدکرده ها. نوآورده ها:
از هر صنایعی که بخواهی بر او اثر
وز هر بدایعی که بجویی برونشان.
فرخی.
و بدایع ابداع را در عالم کون و فساد پیدا کرد. (کلیله و دمنه). می اندیشم که بلطایف حیل و بدایع تمویهات گرد این غرض درآیم. (کلیله و دمنه). ابوالنصر... عتبی در تحریر و تقریر این کتاب [تاریخ یمینی] سحر حلال نموده است و بدایع اعجاز اظهار کرده. (ترجمه ٔتاریخ یمینی چ بنگاه ترجمه و نشر کتاب ص 10). این کلمات از حکم و بدایع سخن امام ابوالطیب است. (ترجمه ٔتاریخ یمینی ص 250). در کتاب لطایف الاَّداب از تصنیف عتبی نوادر اخبار و بدایع خطب و اشعار او (ابو جعفر محمد) بعضی مسطور است. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 263). پروردگاری که به اختلاف لغات و صفات شکر روایع بدایع صنایع او مقصور است. (جهانگشای جوینی).
ربوبیت
ربوبیت. [رُ بی ْ ی َ] (از ع، اِمص) الوهیت و خدایی. (ناظم الاطباء). خدایی و پروردگاری. (آنندراج). مقابل عبودیت. (یادداشت مرحوم دهخدا). خداوندی. (السامی فی الاسامی). خدایی. (دهار). زمخشری گوید: ربوبیت نزد صوفیه اسم است مرتبه ٔمقتضه ٔ نامهایی را که موجودات طالب آن میباشند از اینرو در تحت اسم رب این نامها نیز مندرج باشند مانندعلیم، سمیع، بصیر، قیوم و ملک و مانند آن، چه علیم معلومی را اقتضا کند و مرید مرادی را طالب باشد و قادر مقدوری را خواهد. اسمایی که در تحت اسم رب مندرجست اسماء مشترکی است که مفاهیم آن بین خدا و خلق مشترک باشد، مانند علیم که میگویی: یعلم نفسه و خلقه، و همچنین اسماء مختص بخلق مانند قادر که میگویی: خلق الموجودات و نگویی خلق نفسه، و این اسماء مختص بخلق را اسماع فعلیه نامند. فرق بین اسم ملک و رب آن است که ملک اسمیست مر مرتبه ای را که تحت آن اسماء فعلیه قرار یافته و رب اسمی است مرتبه ای را که تحت آن اسماءمختص و مشترک قرار دارد، فرق بین اﷲ و رب آن است که اﷲ اسمی است مرتبه ٔ ذاتیه ٔ جامعه ٔ حقایق موجودات رااز عالم بالا تا عالم زیرین، از اینرو رحمان تحت حیطه ٔ اسم اﷲ، و رب تحت حیطه ٔ اسم رحمان، و ملک تحت حیطه ٔ اسم رب قرار یافته، پس ربوبیت مقام عرش را که فوقیت است دارد یعنی مظهری است که ظاهر شده است در او و به او، رحمن بسوی موجودات. (از کشاف اصطلاحات الفنون): التفرد بالربوبیته الی کم لکل من خلقه من البقاء بمده معلومه. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 258).
هرچه بیند دل و طبع از صنعش
به ربوبیت او راهبر است.
ابوالفرج رونی.
و در حضرت ربوبیت به عرض دادن حاجت مواظبت نمایم. (سندبادنامه ص 203). || سلطنت. || برترین قدرت و توانایی. (ناظم الاطباء).
حل جدول
ربی
فرهنگ عمید
الوهیت، خدایی، پروردگاری،
فرهنگ فارسی آزاد
رَبّی، منسوب به ربّ- پروردگاری- الهی
ربّانی- ربّانیه
ربّانِی- رَبّانیَّه، منسوب به رَبّ- الهی- پروردگاری- عالِم دینی
ملکوت انشاء
مَلَکُوت اِنشاء، به تعبیری جهان آفرینش الهی یا عالم خلق و انشاء پروردگاری..،
ربوبیه
رُبوبِیُّه، الهی- پروردگاری- عالم الهی- عالم پروردگار- مقام مظهر امرالله که مردم را به شؤون روحانیّه و رحمانیّه پرورش می دهد
ملکوت غیب
مَلَکُوت غَیب، عالم غیب الهی یا عالم عقول و حقائق مجرده (در مقابل ملکوتِ شهادت که عالم خلق مشهود پروردگاری است)،
فرهنگ معین
(رُ یَّ) [ع. ربوبیه] (مص جع.) خدایی، خداوندی، پروردگاری.
معادل ابجد
643