معنی پرشدگی

حل جدول

پرشدگی

امتلا


امتلا

پرشدگی

واژه پیشنهادی

پرشدگی

انباشتگی

فارسی به عربی

فرهنگ عمید

انباشتگی

پری، پرشدگی،

انگلیسی به فارسی

filling

پرشدگی (دندان)


filling factor

فاکتور پرشدگی

برق و الکترونیک

Filling Factor

فاکتور پرشدگی

لغت نامه دهخدا

پریدگی

پریدگی. [پ ُ دَ / دِ] (حامص) پرشدگی.

فنلاندی به فارسی

t yttv

پرکردن , پرشدگی (دندان) , هرچیزیکه با ان چیزیرا پرکنند , لفاف.

فرانسوی به فارسی

bondant (verbe)

پرکردن , پرشدگی (دندان) , هرچیزیکه با ان چیزیرا پرکنند , لفاف.


garnissage

پرکردن , پرشدگی (دندان) , هرچیزیکه با ان چیزیرا پرکنند , لفاف.


remplissage (nom masculin)

پرکردن , پرشدگی (دندان) , هرچیزیکه با ان چیزیرا پرکنند , لفاف.


remplissant (verbe)

پرکردن , پرشدگی (دندان) , هرچیزیکه با ان چیزیرا پرکنند , لفاف.

سوئدی به فارسی

fyllnadsmaterial

پرکردن، پرشدگی (دندان)، هرچیزیکه با ان چیزیرا پرکنند، لفاف،

معادل ابجد

پرشدگی

536

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری