معنی پاکنویس

لغت نامه دهخدا

پاکنویس

پاکنویس. [ن ِ] (اِ مرکب) مبیضه. تخریج. مقابل پیش نویس و مُسوَده.


پاکنویس کردن

پاکنویس کردن. [ن ِ ک َ دَ] (مص مرکب) بیاض کردن. مبیضّه کردن.

فارسی به انگلیسی

حل جدول

پاکنویس

بیاض

بیاض، بازنویسی


بیاض

پاکنویس

فرهنگ معین

پاکنویس

(نِ) (اِ.) آن چه از روی پیش نویس یا چرکنویس به صورت پاکیزه و خوانا نوشته می شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

پاکنویس

تخریج، از نو نوشتن


پاکنویس کردن

(مصدر) بیاض کردن مبیضه کردن.


پاکنویسی

عمل پاکنویس


بیاض کردن

پاکنویس کردن

واژه پیشنهادی

مترادف و متضاد زبان فارسی

چرک‌نویس

پیش‌نویس، مسوده،
(متضاد) پاکنویس


پیش‌نویس

چرک‌نویس، سواد، مسوده،
(متضاد) بیاض، پاکنویس


مسوده

پیش‌نویس، چرک‌نویس، رونوشت، نوشته، تصحیح‌نشده،
(متضاد) پاکنوشت، پاکنویس

انگلیسی به فارسی

fair copy

نسخه پاکنویس (بدون غلط)

معادل ابجد

پاکنویس

149

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری