معنی ویژگی
لغت نامه دهخدا
ویژگی. [ژَ / ژِ] (حامص) صفا. صفوت. || خصوصیت. اختصاص. || خلوص. پاکی. || بی عیبی. بی غشی. (آنندراج).
فارسی به انگلیسی
Angle, Attribute, Character, Characteristic, Diagnostic, Earmark, Ence _, Ethos, Excellence, Feature, Flavor, Ism _, Ity _, Lineament, Modality, Particularity, Peculiarity, Personality, Point, Property, Qualification, Quality, Quirk, Savor, Savour, Side, Specialty, Specificity, Stre
فارسی به ترکی
özellik
فارسی به ایتالیایی
حل جدول
خصوصیت، مختصه
ویژگی ها
مختصات
مشخصات
ویژگی جوراب نازک
پانما
ویژگی نوعی لباس
آستین سرخود
ویژگی غدد سرطانی
بدخیم
شاخصه و ویژگی
صفت
مترادف و متضاد زبان فارسی
خصوصیت، مختصه، وجهممیز
فارسی به عربی
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
1046