معنی هندبا

لغت نامه دهخدا

هندبا

هندبا. [هَِ دَ / دِ] (ع اِ) هندب. کاسنی. هندباه. بَرّی بود و بستانی. و آن دو نوع بود:یکی ورق آن پهن بود نزدیک به کاهو و نوعی دیگر ورق آن باریک بود. طعم برّی آن تلخ و نوع نیکوی آن بستانی، تر شیرین بود. بهترین نوع آن شامی است که به یونانی انطوبیا خوانند. (تحفه ٔ حکیم مؤمن):
تو یکی هندبا بِنَدْهی شان
چون دهدْشان خدای، حور و قصور؟
ناصرخسرو.
رجوع به کاسنی شود.


اصل هندبا

اصل هندبا. [اَ ل ِ هَِ دَ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) رجوع به اصل الهندبا شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

هندبا

(اسم) کاسنی. یا اصل هندبا. بیخ کاسنی، تر خون. یا هند بابری. کاسنی بیابانی


هندبا ء

هندبا و انوپا در فارسی کاسنی، ترخون (اسم) کاسنی. یا اصل هندبا. بیخ کاسنی، تر خون. یا هند بابری. کاسنی بیابانی


هندبا ء بری

کاسنی بیابانی از گیاهان

فرهنگ عمید

هندبا

کاسنی

فرهنگ گیاهان

کاسنی

هندبا

معادل ابجد

هندبا

62

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری