معنی هردو
فرهنگ فارسی هوشیار
شامل دوچیز یادوشخص. یا هردو جهان (عالم) . دنیاوآخرت.
حل جدول
هم
فارسی به عربی
کلا
فارسی به ایتالیایی
entrambi
لغت نامه دهخدا
هردو آبرود. [هََ دُ] (اِخ) دهی است از دهستان لنگای شهرستان شهسوار واقع در 28 هزارگزی جنوب خاروی شهسوار و 7 هزارگزی جنوب شوسه ٔ شهسوار به چالوس. دامنه ای است معتدل و مرطوب و دارای 150 تن سکنه. از کاظم رود مشروب میشود. محصول عمده اش برنج و مرکبات است. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
سلفان
سلفان. [س ِ] (ع اِ) هردو شوی هردو خواهر. ج، اسلاف. (آنندراج) (ناظم الاطباء).
سلفة
سلفه. [س ِ ف َ] (ع اِ) زن برادر و هما سلفتان یعنی هردو زن هردو برادر یا خاص رجال است. (منتهی الارب) (آنندراج).
گویش مازندرانی
فارسی به انگلیسی
اطلاعات عمومی
انگلیسی به فارسی
هردو
اصطلاحات انگلیسی به فارسی
نتیجه در هردو صورت یکسان است
عربی به فارسی
هردو , هردوی , این یکی وان یکی , نیز , هم
معادل ابجد
215