معنی نقطه‌دار

مترادف و متضاد زبان فارسی

نقطه‌دار

منقوط،
(متضاد) غیرمنقوط


منقوط

نقطه‌دار، منقوطه،
(متضاد) مهمله


معجم

فرهنگ، قاموس، کتاب لغت، واژه‌نامه، حرف نقطه‌دار

حل جدول

فرهنگ عمید

منقط

نقطه‌دار،


معجم

کتاب لغت،
(صفت) نقطه‌دار (حرف)،


منقوط

نقطه‌دار، نقطه‌گذاشته‌شده، حرفی که دارای نقطه باشد،


تعجیم

رفع ابهام کردن یک نوشته با نقطه ‌گذاشتن روی حروف نقطه‌دار یا تفسیر آن،


رقطا

(ادبی) در بدیع، شعری که در هر کلمۀ آن یک حرف نقطه‌دار و یک حرف بی‌نقطه باشد مانند این بیت: جان کند تازه غمزۀ جانان / می‌سزد جای وی میانۀ جان،
فتنه،


حروف

حَرف
* حروف روادف: = روادف
* حروف صفیر: حروف ز، س، ص،
* حروف عالیات: (تصوف) موجودات یا شئون ذاتی موجود در غیب‌الغیوب مانند درخت در هسته: ما جمله حروف عالیاتیم مدام / پنهان ز همه به غیب ذاتیم مدام ـ هرچند کتاب عالمی بنوشتیم / پوشیده ز لوح کائناتیم مدام (شاه نعمت‌الله ولی: لغت‌نامه: ۸۱۵)،
* حروف عله: «و»، «ا»، و «ی»،
* حروف معجم: [مقابلِ حروف مهمله] [قدیمی] حروف هجائیه، حروف نقطه‌دار، مانند ب، ت، ث،
* حروف مهمله: [مقابلِ حروف معجم] [قدیمی] حروف بی‌نقطه، مانند ا، ح، د، ر، س،
* حروف هجا (تهجی): نشانه‌هایی که کلمات با آن نوشته می‌شود، از الف تا یا، الفبا،

معادل ابجد

نقطه‌دار

369

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری