معنی نامناسب
لغت نامه دهخدا
نامناسب. [م ُ س ِ] (ص مرکب) ناپسندیده. نامعقول. (آنندراج). || ناشایسته. نالایق. چیزی که سزاوار نباشد و مناسبت نداشته باشد. ناموافق. بی جا. (ناظم الاطباء). ناسزاوار. نادرخور.
فارسی به انگلیسی
Amiss, Anomalous, Ill-Suited, Improper, Inappropriate, Incongruous, Incorrect, Inept, Inopportune, Off-Key, Unbecoming, Undue, Unfit, Unhappy, Unsuitable, Unsuited, Unworthy, Wrong
حل جدول
فارسی به عربی
فرهنگ فارسی هوشیار
اساچاک نامانست بی جا (صفت) نابجابیجانامتناسب، ناپسندیده نامعقول مقابل مناسب.
فارسی به ایتالیایی
فرهنگ عمید
ناشایسته، نالایق،
نابجا، بیجا،
مترادف و متضاد زبان فارسی
بیجا، بیتناسب، بیمورد، نابجا، نابهنگام، ناجور، ناسازگارنامتناسب، نامعقول، ناهمسان، ناهمگون، بیکفایت، ناشایست، نالایق،
(متضاد) بجا، مناسب
فارسی به آلمانی
Ungeeignet, Untauglich [adjective]
معادل ابجد
204