معنی میگ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

میگ. [م َ] (اِ) ملخ. (ناظم الاطباء). ملخ را گویند و به عربی جراد خوانند. (برهان). به معنی ملخ گفته اند. (از آنندراج). ملخ. جراد. (یادداشت مؤلف). ملخ را گویند. (فرهنگ جهانگیری). || ملخ صحرایی که در جنوب ایران با آب نمک جوشانند و خورند.

فرهنگ معین

(مَ) [په.] (اِ.) ملخ.

فرهنگ عمید

میگو

حل جدول

از هواپیماهای جنگی روسی

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) ملخ جراد، ملخ صحرایی که درجنوب ایران باآب نمک جوشانند و خورند.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر