معنی مقطوع‌النسل

حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

اخته

آغا، بی‌خایه، خصی، خواجه، مقطوع‌النفس، مقطوع‌النسل


ابتر

بلاعقب، بلاعقبه، بی‌اولاد، مقطوع‌النسل، ناتمام، ناقص، دم‌بریده


خواجگی

آقایی، بزرگی، ریاست، سروری، سیادت، دولتمندی، اخته، مقطوع‌النسل،
(متضاد) بندگی


خواجه

آغا، اخته، خصی، خواجه‌سرا، مقطوع‌النسل، آقا، ارباب، بزرگ، سرور، صاحب، سید، مخدوم، بازرگان، تاجر، دولتمند، سوداگر، متمول،
(متضاد) خادم

معادل ابجد

مقطوع‌النسل

396

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری