معنی متعجب

لغت نامه دهخدا

متعجب

متعجب. [م ُ ت َ ع َج ْ ج ِ] (ع ص) به شگفت آینده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). شگفت دارنده و شگفت آمده و آشفته و حیران و سرگشته و دارای شگفت و شگفت دارنده. (ناظم الاطباء): امیرنصر گفت ما متعجبیم بدین کار که تو آوردی. (تاریخ بخاراً ص 100). چون شیر سخن دمنه بشنود... متعجب گشت. (کلیله ودمنه). || عجیب و نادر. (ناظم الاطباء).

فارسی به انگلیسی

حل جدول

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

متعجب

شگفت زده، شگفت زده


متعجب شد

شگفت زده شد

فرهنگ معین

متعجب

(مُ تَ عَ جِّ) [ع.] (اِفا.) حیران، حیرت زده، شگفت زده.

فرهنگ عمید

متعجب

تعجب‌کننده، شگفت‌زده،

کلمات بیگانه به فارسی

متعجب

شگفت زده


متعجب شد

شگفت زده شد

مترادف و متضاد زبان فارسی

متعجب

حیران، درشگفت، شگفت‌زده، متحیر، هاج‌وواج

فرهنگ فارسی هوشیار

متعجب

بشگفت آینده، آشفته و حیران و سرگشته


انگشت متعجب

انگشت شگفتی

فارسی به عربی

متعجب شد

اِحْتارَ

فارسی به ایتالیایی

معادل ابجد

متعجب

515

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری