معنی مانندها

حل جدول

مانندها

اشباه

واژه پیشنهادی

فرهنگ فارسی هوشیار

امثال

مثلها، مانندها


اسلاع

(تک: سلع) مانندها، همزادان


شبهات

(تک: شبهه) گمان ها مانندها


انحا ء

(تک: نحو) راه ها، سوی ها، روش ها، مانندها ‎ پیش آمدن، بر گردانیدن، پر خاشیدن جمع نحو. سویها گوشه ها، راهها روشها، مثلها مانندها.


انحا

جمع نحو. سویها گوشه ها، راهها روشها، مثلها مانندها.

فرهنگ فارسی آزاد

شباه

شِباه، مِثْل ها- مانندها (کفرد: شَبِیه)،


اشباه

اَشْباه، مانندها، مِثْل ها (مفرد: شَبَه و شِبْه)،


اشکال

اَشْکال، صورت ها، مانندها، شبیه ها، قصدها (مفرد: شَکْل)،

فرهنگ معین

اکفاء

(اَ) [ع.] (اِ.) جِ کفوء؛ همسران، مانندها.


اشباه

(اَ) [ع.] (اِ.) جِ شبیه، مانندها، مثل ها.


مثل

(مُ ثُ) [ع.] (اِ.) ج. مثال، مانندها، شبیه ها.


اماثل

جمع امثل.، فضلا، هنرمندان، مانندها. [خوانش: (اَ ثِ) [ع.] (ص.)]


نظایر

(نَ یِ) [ع. نظائر] (اِ.) جِ نظیره، مثل ها، مانندها.

معادل ابجد

مانندها

151

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری