معنی للـه

فرهنگ عمید

للـه

مردی که پرستار و ‌مربی شاه‌زادگان و کودکان بزرگ‌زادگان بوده است،

برای خدا، برای رضای خدا، خدای را،
* لــله الحمد: (شبه جمله) [قدیمی] سپاس خدای را،


الحکم للـه

حکم و فرمان خدا را است، فیصل امور با خدا است. δ برای نشان دادن تسلیم خود در شرایط بد به زبان می‌آوردند: گر تیغ بارد در کوی آن ماه / گردن نهادیم الحکم‌للّه (حافظ: ۸۳۶)،


حاش للـه

پاکی است خدای را، منزه است خدای‌تعالی،
معاذالله، پناه بر خدا: حاش‌لله که بندگان خدای / این‌چنین بند برنهند به ‌پای (نظامی۴: ۵۵۵)،


اتالیق

مربی، للـه، نگهبان، محافظ،

حل جدول

للـه

مردی که پرستار کودکان است


مردی که پرستار کودکان است

للـه

گویش مازندرانی

گره للـه

نی سوراخ دار گهواره که جهت ریختن ادرار در آن تعبیه شود

معادل ابجد

للـه

65

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری