معنی فئودالیسم

حل جدول

فئودالیسم

حکومت ملوک الطوایفی


حکومت ملوک الطوایفی

فئودالیسم


دوران ملوک الطوایفی

فئودالیسم

فارسی به انگلیسی

فرهنگ معین

فئودالیسم

(فِ ئُ) [فر.] (اِ.) نک فئودالیته.

فرهنگ عمید

فئودالیسم

نظام اجتماعی اروپا در قرون وسطی که در آن مالکان بزرگ صاحب زمین‌های وسیع بودند و کشاورزان و رعایای وابسته به زمین برای آن‌ها کار می‌کردند،
نظام ارباب و رعیتی در ایران و آسیای میانه،


انتقال

جابه‌جا کردن چیزی یا کسی،
جابه‌جا شدن،
تغییر کردن محل کار کارمند یا کارگر،
سرایت کردن،
(جامعه‌شناسی) منتقل شدن از یک نظام اجتماعی به نظام اجتماعی دیگر: انتقال از فئودالیسم به سرمایه‌داری،
(ریاضی) تبدیلی که در آن همۀ نقاط یک شکل مسطح با یک بردار تغییر مکان جابه‌جا می‌شوند،
(اقتصاد) منتقل کردن مبلغی از یک حساب به حساب دیگر،
درک کردن و دریافت مطلبی،
(موسیقی) نوشتن یا اجرای یک قطعۀ موسیقی در مایۀ دیگر، مُدلاسیون،
[قدیمی، مجاز] مرگ،

فرهنگ فارسی هوشیار

فئودالیسم

سیستم مالکیت در قرون وسطی که املاک وسیع در تصرف اشراف بود

اطلاعات عمومی

فارسی به عربی

انگلیسی به فارسی

feudalism

فئودالیسم

مترادف و متضاد زبان فارسی

خان‌خانی، خانخانی

ملوک‌الطوایفی، خان‌سالاری، فئودالیسم، هرج‌ومرج


مالک‌سالاری

ارباب‌سالاری، فئودالیسم، نظام ارباب‌رعیتی، ملوک‌الطوایفی

عربی به فارسی

الإقطاعیة

نظام ارباب و رعیتی (فئودالیسم)


الإقطاع

نظام ارباب و رعیتی (فئودالیسم)

معادل ابجد

فئودالیسم

231

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری