معنی رادیکالیسم
فرهنگ معین
بنیادگرایی، تندروی. [خوانش: [فر.] (ص مر.)]
حل جدول
تندروی
تندروى در سیاست
رادیکالیسم در سیاست
تندروی
طرفداری از اصلاحات اساسی برای آسایش مردم
رادیکالیسم
تندروی در سیاست
رادیکالیسم
تندروى در سیاست
رادیکالیسم
فرهنگ عمید
طرفداری از تغییرات اساسی و اصلاحات کامل در شئون سیاسی و اجتماعی که سبب تعدیل اوضاع اجتماعی و برطرف ساختن مفاسد میشود،
فرهنگ فارسی هوشیار
فرانسوی راستخواهی بنیادی
واژه پیشنهادی
مترادف و متضاد زبان فارسی
سنتخواهی، سنتپرستی، سنتطلبی،
(متضاد) سنتشکنی، تحجر، واپسگرایی،
(متضاد) تجددطلبی، محافظهکاری،
(متضاد) رادیکالیسم، کهنهگرایی،
(متضاد) نوگرایی
معادل ابجد
376