معنی عطایا

لغت نامه دهخدا

عطایا

عطایا. [ع َ] (ع اِ) ج ِ عطیّه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). دهشها و بخشیده شده ها. (از آنندراج). رجوع به عطیه شود: از صلت و عطایاء او به حظی وافر و نصیبی کامل متحظی شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 214).


بنح

بنح. [ب ُ ن ُ] (ع اِ) عطایا. شاید در اصل منح بوده است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). عطایا. (آنندراج).

فرهنگ عمید

عطایا

عطیه

فرهنگ معین

عطایا

(عَ) [ع.] (اِ.) جِ عطیه، بخشش ها، هدیه ها.

فرهنگ فارسی هوشیار

عطایا

بخشیده شده ها و دهشها

مترادف و متضاد زبان فارسی

مواهب

بخشش‌ها، دهش‌ها، عطایا، موهبت‌ها،
(متضاد) مکاسب

معادل ابجد

عطایا

91

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری