معنی سوت
لغت نامه دهخدا
مترادف و متضاد زبان فارسی
فارسی به انگلیسی
Buzzer, Whistle
فارسی به ترکی
ıslık, düdük
گویش مازندرانی
فرهنگ فارسی هوشیار
فارسی به آلمانی
Pfeife [noun], Pfeifen [verb]
فرهنگ عمید
صدایی که کسی از دهان خود با جمع کردن دو لب و بیرون دادن نفس خارج کند و هر صدای شبیه آن، صفیر، سافوت،
آلتی فلزی، استخوانی یا پلاستیکی که با دمیدن در آن صدای زیر و بلندی ایجاد میشود، سوتک،
حل جدول
فارسی به ایتالیایی
fischio
فرهنگ معین
صدایی که با بیرون دادن نفس از دهان با لب غنچه شده یا با قرار دادن انگشت ها در دهان تولید شود، ابزاری که در آن دمند و آوایی برآورند؛ سوتک. [خوانش: (اِ.)]
فارسی به عربی
صافره
معادل ابجد
466