معنی سوت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سوت. (اِ) صفیر. هشتک. صفاره. (یادداشت بخط مؤلف).

فرهنگ معین

صدایی که با بیرون دادن نفس از دهان با لب غنچه شده یا با قرار دادن انگشت ها در دهان تولید شود، ابزاری که در آن دمند و آوایی برآورند؛ سوتک. [خوانش: (اِ.)]

فرهنگ عمید

صدایی که کسی از دهان خود با جمع کردن دو لب و بیرون دادن نفس خارج کند و هر صدای شبیه آن، صفیر، سافوت،
آلتی فلزی، استخوانی یا پلاستیکی که با دمیدن در آن صدای زیر و بلندی ایجاد می‌شود، سوتک،

حل جدول

نفیر

وسیله داوری

مترادف و متضاد زبان فارسی

صفیر، سوت‌سوتک، سوتک

گویش مازندرانی

آوازی در بزرگداشت و یادآوری عزیزان، نام داران و یا پهلواناندر...

سوت، حکایت، در سانسکریت سوتر sootra آمده است داستان

حرف و عقیده ای که پایه و اساسی ندارد

سوختگی، نوعی مرض پنبه که سبب سوختن و خشک شدن پنبه گردد و...

عیب جویی کردن

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ (اسم) صدایی که به بیرون دادن نفس از دهان خارج کنند در حالی که لبها جمع شده باشد سافوت صفیر، (اسم) آلتی فلزی گلی یا چوبی که در آن دمند و آوایی بر آورند سوتک.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری