معنی سرپر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سرپر. [س َ پ ُ] (ص مرکب) مقابل ته پر و سرخالی. (یادداشت مؤلف). || نوعی از تفنگ که باروت و گلوله از سر لوله درآن کنند و با سنبه استوار کنند. (یادداشت مؤلف).

فرهنگ معین

(~. پُ) (ص مر.) نوعی تفنگ که باروت یا گلوله آن از سر لوله به داخل فرستاده می شود.

فرهنگ عمید

ویژگی تفنگ شکاری یا توپ که باروت و گلوله را از سر لوله داخل آن کنند،

حل جدول

پر و لبریز

گویش مازندرانی

سیر سیر در مقابل گرسنهتأکید بر سیری

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر