معنی سرتق
فارسی به انگلیسی
Ornery, Pushy
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) لجوج مصر یک دنده: او در همه کارها لجوج و سرتق بود و تا کارش را از پیش نمیبرد آرام نمیشد.
فرهنگ معین
(س تِ) (ص.) (عا.) پُررو، لجوج.
حل جدول
فرهنگ عوامانه
به معنی لجوج و مصر است.
واژه پیشنهادی
اتیش پاره -اکتیو - پیش فعال - تخس- سرتق -
معادل ابجد
760