معنی زیاده‌خواهی

حل جدول

فرهنگ عمید

حرص

زیاده‌خواهی، افزون‌طلبی،
[عامیانه] خشم،


استزادت

زیاده‌خواهی، افزون‌طلبی،
گله کردن، گله‌گزاری،
دل‌آزردگی، رنجش،


طمع

زیاده‌خواهی، حرص، آز: مکن دزدی و چیز دزدان مخواه / تن از طمع مفکن به ‌زندان و چاه (اسدی: ۲۰۲)،
امید، آرزو، توقع، چشم‌داشت،
* طمع ‌برداشتن: (مصدر لازم) [قدیمی] قطع امید کردن،
* طمع بردن: (مصدر لازم) = * طمع کردن
* طمع بریدن: (مصدر لازم) = * طمع برداشتن
* طمع بستن: (مصدر لازم) [قدیمی] به‌ طمع افتادن. = * طمع کردن
* طمعِ خام: توقع بی‌جا، آرزوی باطل، خواهش چیزی که ممکن نباشد: طمع خام بین که قصهٴ فاش / از رقیبان نهفتنم هوس‌است (حافظ: ۱۰۳)،
* طمع دربستن: (مصدر لازم) = * طمع کردن
* طمع داشتن: (مصدر لازم)
آزمند بودن، حریص بودن،
توقع ‌داشتن،
* طمع کردن: (مصدر لازم)
حرص ورزیدن، زیاده‌خواهی،
(مصدر متعدی) توقع داشتن، انتظار داشتن،
* طمع ‌گسستن: (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز] طمع بریدن، قطع امید کردن، ترک آز کردن: طمع بند و دفتر ز حکمت بشوی / طمع بگسل و هرچه خواهی بگوی (سعدی۱: ۵۳)،

مترادف و متضاد زبان فارسی

آز

افزون‌طلبی، حرص، زیاده‌خواهی، شره، طمع، ولع، احتیاج، حاجت، نیاز،
(متضاد) قناعت


طمع

آز، افزون‌طلبی، زیاده‌خواهی، حرص، شره، ولع، ناکسی، امید، چشم‌داشت، انتظار، توقع، بیوس

معادل ابجد

زیاده‌خواهی

649

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری